۸۸/۷/۱۶

چند ماهی بود که نبودم.این که نمیشد باشم یا نخواستم که باشم زیاد توفیری نمی کنه.خیلی وقته که دوباره کارم با اینترنت گره خورده.بعد از شاطری و مسافرکشی الان زدیم تو کار بورس...قدرت خداس دیگه..... می خووام روزمرگی بنویسم.مثل گذشته.خلاصه سربازم و اتفاقات زیاده.زندگی زناشویی هم که جدا..... ولی چیزی که باعث شد الان بیام بنویسم یه پست قبلی خودم بود... رفتم تو قسمت چرکنویس وبلاگم دیدم یه پست از قدیم مونده.دلم به حال خودم و اون پست سوخت.اون پست و مینویسم تا به حالش فرقی کرده باشه و اوضاعش بهتر شده باشه.دلسوزی برای خودم هم کار خانم محترممون.....

*****************************************************************

 از بس ازش سواستفاه کردین بردم قایمش کردم ... به هیچ کسم نگفتم که خدام تو پستوی خونمه.... تا دیر نشده شما هم قایمش کنین ... این روزها خدا ها رو میدزدن و جاش آب نبات میدن....از ما گفتن!!!!

در راستای توضیح مشکلات مادی و معنوی بازدارنده پست نویسی

این و می نویسم واسه آینده...همین جوری ..شاید بعدا به درد خورد...... 

۱-وام و هنوز نگرفتیم. چیزی که فکر می کردیم ۲ هفته ای درست بشه . نزدیک به ۲ ماه گذشته.... ضامن سراغ ندارین؟؟؟؟ یه کم سخته که بابات رییس بانک رفاه باشه ولی تو بری بانک ملت وام بگیری. از خوبی های پدرانه است!!!!!

۲- یه ماشین ۲ تومنی هم که داشتیم و فروختیم . البته ۵/۱ ..۱ تومن و دادیم بدهی و ۵/۰ هم فعلا تو حسابه. 

۳- جا هم فعلا نداریم.خونه ما که باید باج بدیم و تحمل کنیم تا برخورد خوب بشه . اونور اهل باج نیستند...برخورد خوب نداریم!!!!
۴- اوضاع مالی بد نیست.....با ماهی ۶۰ هزار تومن زندگی می چرخه!!!!!
زندگی فعلا همینه.... از اونی که فکر می کردم خیلی راحت تره.....شاید چون تو از اونی که فکر می کردم خیلی بهتری !!!! و از همه مهم تر این که هستی......

۸/۲۶

روزهامون همچین عالی نیستن . ولی خب نسبت به قبل بهتره.چیزی به نام پول که نداریم .اینجوری بهتره آخه غصه کم و زیادشو هم نداریم...... از کار هم خبری نیست..وام ازدواج هم که گویا شوخی بیش نبوده..... فعلا خودمونیم و خودمون.... 

از همه جهات هم تحت فشاریم....فعلا توفکر ادامه تحصیلم.البته اگه بشه......