Change!!!!

فکر کنم الان بتونم درد نویسنده های ایرانی رو بفهمم.خود سانسوری خیلی سخته.این که همش بنویسی و پاک کنی سخته.اخه هر کلمه واسه نویسندش حکم بچه شو داره.این که هی دنیا بیاری و بعد بکشی اصلا قشنگ نیست............ 

............................................................................ 

حسین پناهی تو کاست سلام - خداحافظ یه جایی به فرق بین انسان و حیوان اشاره می کنه و می گه: فرق ما با اونها اینه که ما فقط حرف می زنیم..لطف حرف هم مایه دردسره!!!!! 

 ............................................................................ 

یه متنی بود که تو ابتدایی خوندم و تو راهنمایی واسه بقیه می نوشتم و تو دبیرستان بهش عمل کردم و تو دانشجویی ازش ضربه خوردم و ازم سواستفاده کردن......شاید باید دوباره عملی بشه!!!!! 

............................................................................ 

بچه که بودم در خیال خود می خواستم دنیا رو عوض کنم، ولی به نوجوانی که رسیدم خواستم کشورم را تغییر دهم، به میانسالی که رسیدم با خودم گفتم که خانواده ام را تغییر می دهم ولی ای وای که آنها نیز عوض نشدند. و هم اکنون که در بستر مرگ ارمیده ام با خودم فکر می کنم اگر در ابتدا خودم را تغییر می دادم حتما خانواده ام را تغییر می دادم و با پشتوانه آنها شاید می توانستم کشورم را عوض کنم و کسی چه می داند شاید یک روز دنیا را هم عوض می کردم!!!!!! 

........................................................................... 

ادم می ترسه تغییر کنه چون نمی دونه بعدش چی میشه.ولی از اون بدتر اینه که نمی دونی اون چیزی که شدی رو بقیه می خوان یا نه.قمار بدیه.مخصوصا الان که تازه چیزی و دارم که یه عمر حسرتش و داشتم!!!! 

........................................................................... 

رو در رو

برای اعتراف به کلیسا می روم

روی در روی علفهای روئیده

بر دیوارکهنه می ایستم

و همه گناهان خودم را یکجا اعتراف می کنم

بخشیده خواهم شد به یقین

علفها بی واسطه با خدا سخن می گویند 

....................................................................... 

پ ن : عزیز! فقط یک جای این حرفها کنایه به تو هستش!!!! 

چیزی می خوای بگی تو نظرات بنویس!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
کاف پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ق.ظ http://www.eskatoosh.blogfa.com

خیلی خوندنی بود.
قسمت چهارم خیلی تاثیر گذار بود.

کاف جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.eskatoosh.blogfa.com

بهار را به انتظار می نشینیم که سبز بودنش جرم نیست![گل]

کاف سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.eskatoosh.blogfa.com

من یه روزی ایران رو با تموم آدماش آتیش می زنم!
۱۰هزار.رتبمه.
با یه اشتباه بزرگ سازمان سنجش توی کارنامه ام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد